کد خبر 839156
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۰:۳۹
محمد ایمانی

یک سال پر رویداد برای کشور ما سپری شد. از انتخابات وتشکیل دولت جدید که عملا برای 5-6 ماه موضوع بحث‌های سیاسی بود تا راهپیمایی‌های دشمن شکن 22بهمن و اربعین، برخی نوسانات اقتصادی و اعمال تحریم‌های جدید.

به گزارش مشرق، محمد ایمانی در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت:

یک سال پر رویداد برای کشور ما سپری شد. از انتخابات و تشکیل دولت جدید که عملا برای 5-6 ماه موضوع بحث‌های سیاسی بود تا راهپیمایی‌های دشمن شکن 22 بهمن و اربعین، برخی نوسانات اقتصادی، اعمال تحریم‌های جدید بلافاصله پس از انتخابات، حمله تروریستی ناکام داعش به مجلس، اغتشاش دی ماه، و کشف چند شبکه نفوذ در تیم مذاکره‌کننده، حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات، نظامی و موشکی (در پوشش محیط زیست). هر کدام این اتقاقات از جهاتی مهم است اما یک رویداد از همه مهم‌تر است؛ چراکه به موجودیت و امنیت ما مربوط می‌شود و آن، پیروزی در جنگی است که دشمن، آن را «جنگ جهانی سوم» می‌دانست و برای هفت سال تداوم داشت.
شاید کسانی بگویند جنگ سوریه و عراق به ما چه؟ اصلا چرا باید دست در لانه زنبور کنیم که آنها نیز سراغ ما بیایند و برخی شرارت‌های اقتصادی- امنیتی را درست کنند؟ آیا بهتر نبود وارد «ماجراجویی»(!) در مقابل آمریکا و اروپا یا حتی عربستان نشویم تا با ما کاری نداشته باشند؟


1- روزنامه جروزالم پست 7 اسفند 94 از قول موشه یعلون وزیر دفاع اسرائیل نوشت «مقطعی که درآن قرار داریم جنگ جهانی سوم است. وضعیت منطقه و جنگ سوریه، نوع تازه‌ای از جنگ جهانی است». پیش از وی، هنری کیسینجر وزیر خارجه اسبق آمریکا گفته بود «جنگ سوریه، جنگ جهانی سوم است». پیچیده‌ترین نقشه صهیونیسم مسیحی را که ادامه نقشه شکست خورده «خاورمیانه جدید» بود، می‌توان در ماجرای پیدایش برق آسای حکومت داعش دید که مانند سرطان، سوریه و عراق را درنوردید و کوشید به دمشق و بغداد برسد. آنها تا چند ده کیلومتری مرز ایران پیش آمدند و وعده ورود به خاک ایران را دادند؛ آن هم زمانی که مذاکرات ایران و غرب در اوج حساسیت بود و حریف، نیاز به برگ برنده داشت.


2- آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم‌های سعودی و صهیونیستی، لجستیک همه‌جانبه حکومت تروریست‌ها را برعهده داشتند و پیروزی خیره‌کننده محور مقاومت بر داعش، در حقیقت پیروزی بر محور شرارت بود. پس از این فتح الفتوح بزرگ، ادبیات محافل غربی به انفعال گرایید. مک کین سناتور آمریکایی در نیویورک تایمز نوشت «ایران در خاورمیانه، نظم جدید مد نظر آمریکا را نابود کرد». هفته نامه اکونومیست تاکید کرد «در حالی که ترامپ سرگرم لاف وهیاهوست، ایران منطقه را شکل می‌دهد». فایننشال تایمز هم خاطر نشان کرد «آمریکا در خاورمیانه سردرگم است. همه به آمریکا می‌خندند، وقتی برای ایران خط و نشان می‌کشد».


3- مایکل روبین (کارشناس اندیشکده امریکن اینترپرایز) آبان گذشته در واشنگتن اگزمینر نوشت «ازهر تحلیلگر اطلاعاتی یا افسر نظامی آمریکا بپرسید، می‌گوید رئیس‌نیروی قدس سپاه پاسداران تروریست است. اما بسیاری از ایرانی‌ها از او به عنوان قهرمان واقعی یاد می‌کنند، نه مانند جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا که اینطور نیست. سلیمانی در عراق و جاهای دیگر، علاوه‌بر رزمندگی، چهره یک استاد معامله‌گر و دیپلمات برجسته را دارد. او برای اجتناب از خونریزی ، درکردستان عراق پادرمیانی کرد. با وجود تمام حرف‌ها درباره فرقه‌گرایی ایران، حتی سیاستمداران سنی عراق از گفت‌وگو با سلیمانی حرف می‌زنند. ایران نه تنها استراتژی بلکه پرسنلی برای اجرای آن دارد. آمریکا می‌تواند از نفوذ ایران در منطقه شکایت کند اما تا زمانی که سلیمانی در بطن کار قرار دارد، بسیار دشوار است که عراقی‌ها، آمریکا را جدی بگیرند». در همین دوره، نظرسنجی دانشگاه مریلند نشان داد «۸۵ درصد مردم ایران نظر کاملا نامساعدی نسبت به دولت آمریکا دارند و کمتر از یک درصد نظرشان مثبت است. همچنین، هرچند از محبوبیت روحانی و ظریف، 17 و 10 درصد کاسته شده، محبوبیت قاسم سلیمانی 17 درصد افزایش یافته و به 83 درصد رسیده است».


4- اما آیا نمی‌شد اصلا وارد جنگ جهانی سوم نشویم و به جای سرشاخ شدن، تعامل کنیم؟ شبکه دولتی انگلیس اخیرا مدعی شده «جنگ سوریه برای ایران پرهزینه بود و نباید وارد چنین جنگی می‌شد. این سؤال بارها در میان گروه‌های مخالف حکومت مطرح شده که 7 سال حضور درجنگ سوریه چقدر خرج داشت؟ ایران 6 تا 15 میلیارد دلار برای جنگ هزینه کرده و این رقم، پول نصف یارانه‌های پرداختی است». پاسخ این است که آمریکا و انگلیس و اسرائیل، داعش را ابتدا در عراق رشد دادند و سپس آن را به مانند یک سرطان به مرزهای ایران و عمق خاک سوریه سرایت دادند. ائتلاف‌اشرار، 37 سال پیش، از صدام برای حمله به ایران حمایت کردند و نوبت دوم، همان ماموریت را به عهده تیم عزت ابراهیم (معاون صدام) و ابوبکر بغدادی گذاشتند. صهیونیسم مسیحی سال 59، با کشاندن جنگ به عمق مرزهای ایران، بالغ بر «یک هزار میلیارد دلار» خسارت به ملت ما تحمیل کرد و سیصد هزار شهید گرفت. با این وصف اگر دشمن را – ولو با 6 میلیارد دلار هزینه ادعایی بی‌بی سی- در جنگ تحمیلی جدید به هزیمت نمی‌کشاندیم، باید سالها یک جنگ گسترده را در خاک خود با خسارت چندهزار میلیاردی و سرانجام نامعلوم به جان می‌خریدیم.


5- شاید کسانی بگویند تصمیم غرب برای راه‌اندازی جنگ داعش یا صدام، به خاطر این بوده که ما دست در لانه زنبور کرده‌ایم و اگر دست از روحیات انقلابی برمی داشتیم، با تهدید مواجه نمی‌شدیم. اولا ما با شخص صدام درگیری نداشتیم. ثانیا توطئه گران کارمند لانه جاسوسی آمریکا را در حالی آزاد کردیم که مشغول طراحی کودتا و نا امنی بودند، آنها حتی شاه فراری و جنایتکار را تحویل ملت ایران ندادند. متقابلا ممکن است گروهی بگویند اصلا انقلاب را نمی‌پسندیم، چون ما را با آمریکا درگیر کرد. اولا انقلاب، انتخاب توام با جانفشانی یک ملت به ستوه آمده از دهها سال سلطه است. ثانیا قائلین چنان منطقی، حق ندارند ضمنا ادای روشنفکری دربیاورند و دم از شعار شریف آزادی بزنند؛ چرا که آمریکا با کودتا و سرکوب اراده و آزادی یک ملت، رژیم پهلوی را تحمیل کرده بود. هرکس طرفدار آزادی (و استقلال، به مفهوم آزادی در مقیاس بین‌المللی) است، لاجرم باید مخالف آن نظم استبدادی و کودتایی باشد. رویکرد واقع بینانه و نه موهوم به سیاست خارجی، مستلزم استقلال اراده و مقاومت در برابر آمریکا و غرب است. هیچ کس در چنین مصافی نمی‌تواند بیطرف باشد؛ هرچند که هم در جنگ تحمیلی 8 ساله با صدام و هم با داعش و آمریکا، طیف‌های نفاق یا کنار دشمن ایستادند یا زبان طعنه و تردید افکنی او شدند.


6- استدلال بعدی، عبرت‌های چند سال اخیر است. کسانی می‌پنداشتند توافق با آمریکا وغرب، مجال آتش بس موقت است واز تهدید و تنشها می‌کاهد. اما آنچه عملا اتفاق افتاد، تشدید گستاخی حریف و افزون شدن تهدیدها بود. امروز کمتر کسی، عبرت‌های این رویکرد را انکار می‌کند. حسین دهباشی، مشاور و سازنده مهم‌ترین فیلم تبلیغاتی آقای روحانی که چهار سال قبل از او خواست عبارت «هم باید چرخ سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ اقتصاد» را تبدیل به گفتمان انتخاباتی کند، شهریور96 تصریح کرد «برجام اصلا خیانت نبود، صرفا خریّت بود... بله امثال ما نیز بی‌غیرتی کردند، وقتی همان قبل از تصویب برجام، نقدهای خصوصی‌شان را علنی نکردند».
7- آقای روحانی امسال چند بار نسبت به اعتماد به آمریکا -که بستن با او به عنوان کدخدا را راحت‌تر می‌دانست- ابراز تردید کرد. او24 مرداد در مجلس گفت «آمریکا نشان داد نه شریک خوبی است و نه طرف مذاکره قابل اعتماد». این ارزیابی راهبردی درست را مقایسه کنید با تعابیری مانند «‌به مذاکره با آمریکا خوش‌بینیم» و «‌توافق نشان داد می‌توان با مذاکره، به برجام‌های جدید دست یافت». روحانی 30 شهریور در نیویورک گفت «از برخی دوستان در اروپا گله داریم که هنوز برخی گره‌های بانکی آن‌طور که باید برطرف نشده است». او همچنین آبان ماه در مجلس گفت«داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ می‌گویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل می‌گوید که اهل مذاکره و تعهد نیست اما به برخی کشورهای شرق آسیا می‌گوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانه‌اند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکره‌ای که به تایید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید».


8- اینها‌اشاره تلخ اما واقعی به باطن غرب است. در واقع ضربه اصلی را از اعتماد و اتکا به دشمن خوردیم و برخی نتایج تلخ آن را به عنوان حقیقت بدون روتوش برجام دیدیم. به تعبیر رهبر انقلاب «ما پای قدرتمند و طبیعیِ خودمان را با عصای بیگانه عوض نکنیم. اینکه به‌جای اینکه روی پای خودمان بِایستیم و به پای خودمان تکیه کنیم، به عصای بیگانه تکیه کنیم، خطا است... مذاکره‌اشکالی نداشت منتها در این مذاکره بایستی دقّت و مراقبت لازم انجام می‌گرفت تا این‌جور نباشد که طرفِ مقابل، هر غلطی خواست بکند، نقض برجام محسوب نشود، ما اگر یک مختصر تکانی بخوریم، نقض برجام محسوب بشود! این خطا نباید اتّفاق می‌افتاد؛ این به‌خاطر عدم اتّکا و اعتنای به قدرت داخلی و اتّکا به عنصر خارجی به ‌وجود می‌آید».


9- متاسفانه رفتار برخی مدیران، گفتار حاکی از عبرت اندوزی آنها را تایید نمی‌کند. رایزنی خصوصی با وزیر خارجه پیشین آمریکا و دریافت این وسوسه شوم از او که اگر ترامپ برجام را به هم زد، شما همچنان به برجام پایبند بمانید، تداعی تکرار کلاهبرداری‌هایی است که غرب در دریافت امتیاز نقد و دادن وعده‌های فرصت سوز مرتکب شد. کسی با دیپلماسی مخالف نیست اما اصرار دشمن به گستاخی‌های زنجیره‌ای مانند عدم تامین بنزین برای هواپیمای آقای ظریف در سفر رسمی، ارائه قطعنامه ضدایرانی که توسط روسیه وتو شد، ایجاد مجال حمله عناصر وابسته به MI6 علیه سفارت کشورمان در لندن و لفاظی‌های مقامات فرانسوی در کنار حمایت از گروه‌های تروریستی، نشان می‌دهد غرب پیامی کاملا غلط و پرهزینه از برخی مواضع نا به جا گرفته است.


10- پاسخ عقده‌گشایی‌های توام با حقارت دشمنی که شکستی بزرگ را متحمل شده، دامن زدن به مجادلات و منازعات در داخل، تخطئه روحیه انقلابی‌گری و مقاومت، و تولید حاشیه از طریق بی‌مبالاتی به مقدسات و ارزش‌های اسلامی و انقلابی نیست؛ چنانکه برخی سیاسیون یا مدعیان حمایت از آنها مرتکب می‌شوند. چنین رویکردی، قرار گرفتن در موضع اتهام است و موجب می‌شود دانیل کوتز مدیر «جامعه اطلاعاتی آمریکا» در گزارش به کنگره بنویسد «درگیری سیاستمداران میانه‌رو و تندرو در ایران، عامل کلیدی در مشخص کردن این مسئله خواهد بود که آیا ایران، رفتار خود را به نحوی که در راستای منافع ایالات متحده باشد، تغییر خواهد داد یا نه. ایران شبکه‌ای از عوامل را در سرتاسر جهان گردهم می‌آورد و در لبنان، عراق، سوریه و یمن -جاهایی که می‌بیند چالش‌ها به نفعش پیش می‌رود- در پی گسترش نفوذ خواهد بود و از مبارزه علیه داعش برای تقویت شرکا بهره‌برداری و از دستاوردهای میادین جنگ استفاده خواهد کرد».


11- هنر انقلاب و جمهوری اسلامی، تبدیل تهدیدها و چالش‌ها به فرصت رشد و سازندگی و اقتدار و پیشرفت بوده است. برعکس رویکرد رخوت زده و منفعل - با هر ادعا و تابلویی- که از فرصت‌ها و ظرفیت‌ها، تهدید و چالش می‌سازد. امیرمومنان در حکمت 314 از کلمات قصار نهج‌البلاغه و درباره بازدارندگی فرمود «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ. سنگ را به همان جایی که از آنجا پرتاب شده، بازگردانید؛ که همانا شرارت را جز شرّ باز نمی‌دارد». متقارن و نامتقارن‌، باید پاسخ پشیمان‌کننده به دشمن داد وگرنه خباثت‌ها بیشتر خواهد شد.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس